واژه توسعه در اواخر دهه ۱۹۴۰ و اوایل دهه ۱۹۵۰ میلادی در حالی كه كشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریكای لاتین در اندیشه رهایی از گرداب فقر همهگیر بودند، پا به عرصه وجود نهاد.
نخستین تعاریفی كه از توسعه ارائهشده بر جبر تكنولوژیك و شاخصهای كمی نظیر تولید ناخالص ملی مبتنی بود.
دیدگاههای معتقد به آثار پرقدرت رسانهها در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ و در دوران پس از جنگ جهانی دوم به حوزه نظریههای توسعه ارتباطات وارد شد. این نظریات بر «نقش خوشبینانه رسانهها در نوسازی» مبتنی است و انتظاری كه از وسایل ارتباطجمعی دارد، تسریع و تسهیل فرآیند «مدرنیزاسیون» در جوامع در حال گذار است.
«دانیل لرنر» (۱۹۵۸) كه ایدههای بنیادین مربوط به رسانههای جمعی و نگرش مبتنیبر نوسازی را به تصویر میكشد، رسانههای جمعی را كارگزاران مهم نوسازی قلمداد میكند كه از این توان بالقوه برخوردارند كه نسیم دگرگونی و نوسازی را در جوامع سنتی و منزوی به حركت درآورند و ساختارهای زندگی، ارزشها و رفتارهای جوامع سنتی را با آنچه در جوامع مدرن غربی بود، عوض كنند.
«نظریه نشر نوآوری» عمدتا بر آثار ابزارهای ارتباطی تكیه و تاكید داشت و بر اهمیت ارتباطات در فرآیند نوسازی در «سطح ملی» تاكید میورزید.
الگوی خطی لرنر در ادبیات ارتباطات و توسعه بهعنوان «الگوی حاكم» یا «الگوی قدیمی» به ثبت رسیده است.
ادامه متن... یا حسین...
ما را در سایت یا حسین دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : حسین جهانگیری hosen91 بازدید : 276 تاريخ : شنبه 29 مهر 1391 ساعت: 14:40